انقلاب سال 1979 ایران به جمهوری اسلامی غیرمتعارفی شهرت یافته که ویژگی آن نظریۀ ولایت فقیه آیتالله خمینی در امور قضایی و حکمروایی است. امّا، عدالت اجتماعی نیز یکی از اجزاء کلیدی این انقلاب بود. خمینی و حامیانش با ترکیبی از اقتدار اسلامی و نارضایتی عمومی نسبت به شرایط اقتصاد ملّی، بخصوص در میان طبقات فقرزدۀ پایین، بر مسند قدرت تکّیه زدند. به طور اخصّ، قضیه علیه شاه سبک زندگی توأم با اسراف ردههای بالای رهبری ملّی ایرانی را پررنگ نمود؛ اسرافی که هزینۀ آن با استثمار این طبقات پایین تأمین میشد که در فقر نکبتباری میزیستند.
در این رابطه، انقلاب خمینی بر پایهای قوی استوار بود.؛ زیرا عدالت و برابری اجتماعی در الهیات اسلامی، قرآن و احادیث، از حمایت چشمگیری برخوردار است. تنها رکن اسلام مربوط به روابط انسان با انسان عبارت از زکات، یا پرداخت اعانه، است و رشته احکام و توصیههایی، از قبیل قرضالحسنه، صدقه، کمک به یتیمان و ایجاد جامعهای که عموماً مبتنی بر عدالت اجتماعی باشد، وجود دارد. فیالمثل یکی از آیات قرآنی چنین است، "انّما أموالُکُم و أولادکم فتنةٌ و اللهُ عندَه أجرٌ عظیم. فاتّقوا اللهَ مَا ﭐسْتَطَعتُم و ﭐسمَعوا و أطیعوا و أنفِقوا خَیراً لأنفُسِکُم و مَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فأولئکَ هُمُ المُفلِحون."[1] در آیۀ دیگر کسی را که یوم قیامت را انکار کند به کسی تشبیه میکند که "یَدُعُّ الیتیم و لایَحُضُّ طَعامِ المسکین ... و یمنعون الماعون."[2]
در قانون اساسی ایران، اینگونه اصول به کرّات در اشاره به عدالت و انصاف بیان شده است. مثلاً در مادّۀ 3 اشاره دارد که دولت جمهوری اسلامی ایران موظّف است همۀ امکانات خود را برای امور زیر به کار ببرد: "پیریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه." مادّۀ 43 قانون اساسی فهرست دیگری از ضروریات اساسی که برای کلّیه شهروندان ایرانی تضمین شده عرضه میکند. علیرغم این تعهّدات، نگاهی دقیقتر به دادههای اقتصادی و اقدامات دولتی در ایران معاصر مکشوف میسازد که جمهوری اسلامی ایران از اجرای تعهّدات و وظائف اسلامی خویش و آنچه که در قانون اساسی دربارۀ عدالت اجتماعی برای کلّیه شهروندانش ذکر شده خودداری کرده است.
عدالت اجتماعی در ایران معاصر
سی و پنج سال بعد از انقلاب، ایران از تحقّق عدالت اجتماعی بیش از همیشه دور شده است. در سالهای اخیر اقتصاد متوقّف شده است. علیرغم منابع قوی طبیعی و طبقۀ متوسّط نسبتاً تحصیلکرده، ایران در طول دو سال گذشته[3] شاهد 30 تا 40 درصد تورّم و سقوط مداوم ارزش واحد پولی بوده که با دورههای کوتاه کاهش ارزش سریع، سیر نزولی دچار نوسان شده است.[4] اگرچه این قبیل رویدادها بر اکثر اعضاء اقتصاد ایران و عامّۀ مردم لطمه میزند، امّا به طور اخصّ برای محرومترین اعضاء جامعه مضرّ است که برای آنها مقادیر اندک پول بسیار اهمّیت دارد و دارای پساندازی نیستند که در بانکها به انتظار آیندهای درخشانتر به ودیعه سپرده باشند. در عین حال، بسیاری از اعضاء طبقۀ متوسّط مایل به بالا که از وضعیت بهتری برخوردارند کشور را ترک کرده و طبقۀ پایین را که قادر به اخذ روادید کار یا یافتن کار در خارج نیستند پشت سر رها کردهاند.[5]
تولید ناخالص داخلی ایران در طول دو سال گذشته کاهش یافت و آن را در زمرۀ ضعیفترین کشورهای عالم قرار داد و با توجّه به جایگاهش در 40-50 سال گذشته سبب حسرت و نومیدی گشت. میزان بیکاری در این کشور نزدیک به یک چهارم پایین جدول عملکرد جهانی و میزان تورّم تقریباً وخیمترین در میان 250 کشور، منطقه یا واحد سیاسی است که در سطح جهان فهرست میشود.[6] این مسائل با جلوگیری از اعانات خارجی و حمایت سازمانهایی از قبیل بانک جهانی (که به مساعدت مالی به ایران در سال 2005 خاتمه داد)، اثرات تحریمها و منزوی شدن فزایندۀ ایران در اقتصاد سیاسی جهانی رو به وخامت هرچه بیشتر گذاشت.[7]
دولتهای متوالی ایران نه تنها از اصلاح وضعیت برای ایرانیان نیازمند عاجز ماندهاند، بلکه وضعیت را وخیمتر هم ساختهاند. گزارشی از رویتر در سال 2013 راجع به جریانات پشت پرده، بر ستاد، واحد تجاری عمده ولی نامشخّص که مستقیماً جوابگوی خامنهای، رهبر عالی کشور، است، تمرکز داشت. در این مقاله نشان داده شده که سازمان مزبور، که در سال 1989 پدید آمد، برای تحکیم سُلطه بر اموال قابل توجّه و دارایی جمعی داخلی و بینالمللی عمل کرده است.[8] ستاد که به قرار معلوم به رساندن یاری به بیوهزنان، کهنهسربازان و دیگر اعضاء نیازمند جامعۀ ایران اختصاص یافته، در عمل گفته میشود که حقّ و حقوق فقرا، سالمندان و گروههای مختلف اقلّیت را سلب کرده و در مقابل بر غنای اموال و دارایی مالی خود افزوده است. نتیجه، آنطور که گفته میشود، واحد مالی غیرشفّاف، فوقالعاده ثروتمند (که اموالش تقریباً یک تریلیون دلار آمریکا تخمین زده میشود) است که ثروتش را با مصادرۀ اموال شهروندان ایرانی به دست آورده است. اسماً به عدالت اجتماعی متعهّد است امّا در مبادرت به آن دستاوردهای تردیدبرانگیزی دارد.
عوامل و علل ناکامی اقتصادی ایران
ارزیابی ریشههای ناکامی رویکرد ایران به عدالت اجتماعی با توجّه به نبود دادههای روشن، عدم شفّافیت و نبود همکاری دولت، کاری بس دشوار است. بخش عمدهای از دادههای موجود با توجّه به علاقۀ بدیهی دولت جمهوری اسلامی ایران به حفظ وجهۀ بردبار و شکیبا مشکوک است (مثلاً، مغایرتها دربارۀ ارزش ریال در سالهای اخیر بین ارقام دولتی و گزارشهای بازار سیاه). امّا، چندین عامل برای ملاحظۀ فوری مناسب به نظر میرسند.
اوّل، تحریمهای گستردۀ بینالمللی تأثیری واضح بر اقتصاد ایران و متعاقباً بر ایرانیان فقرزده گذاشته است.[9] مرتبط با تحریمها، رژیم به مفهوم کلّی از اقتصاد جهانی منزوی است. این انزوا، همراه با ممنوعیتهای داخلی از یکی از مستبدترین رژیمها، اکثریت ایرانیان را آزرده ساخته در حالی که به تعداد بسیار اندکی از صاحبان منافع اجازه داده از وضعیت فعلی برای منافع شخصی بهرهبرداری کنند.[10] فقدان شفّافیت و حکومت مذهبی جرگهسالاری (الیگارشی)، نیز مانع از تنوّع طبیعی و رشد اقتصاد ایران شده است. نبرد علیه سرمایهداری به نفع سوسیالیسم، به جای آن که به نفع ایرانیان فقیر باشد، به نظام همپالکیپروری (cronyism) منجر شده است. بالاخره، ظلم و محدودیت حقوق گروههای گوناگون اقلّیت (بالاخصّ اقلّیتهای دینی از قبیل ادیان اقلّیت که در قانون اساسی به رسمیت شناخته نمیشوند، و نیز زنان و فرقههای گوناگون اسلامی) به آن بخشهای عموماً محرومی منتج شده که هر دم بیشتر در سختیها و شدائد فرو میغلطند.
سیاست پیشنهادی
با توجّه به مسائلی که در بالا به آن اشاره شد، تعدادی پیشنهاد جهت خطّ مشی عرضه میشود که در اینجا به پیشنهادهایی جهت عوامل دولت محلّی، دولت بینالمللی و سازمان غیردولتی (محلّی و بینالمللی) تقسیم شده است:
الف – حکومت ایران
ترمیم قانون اساسی برای گسترش حمایت تضمینی از گروههای اقلّیت و تأسیس گروهی کاری با نمایندگی از تمامی جوامع اقلّیت برای بهبود بخشیدن به وضعیت آزادی این گروهها.
اقدام فعّال برای اعادۀ حقوق اقتصادی و آزادیهای تجاری زنان در ایران
سیر معکوس بخشیدن به فرایند ادغام اموال خصوصی ایرانیان با واحدهای دولتی (از قبیل ستاد) و استرداد داراییهابه مالکین قانونی سابق در حدّ امکان.
پیگیری سیاست شفّافسازی در قانون و مالیه، از جمله سلب قدرت از شخصیتهای مذهبی و ارجاع امور مزبور به کارمندان دولت با سوابق دانشگاهی مرتبط و اجرای اصلاحات در جایی که لازم است برای اعادۀ اعتماد در اقتصاد ایران.
همکاری با عوامل بینالمللی برای برداشتن تحریمهای رژیم و شروع مجدّد کمک مالی بینالمللی با هدف کنترل تورّم و ارزش واحد پولی و اعادۀ رشد اقتصادی.
ب – دولتهای خارجی و سازمانهای بینالمللی دولتی:
اصلاح و تقلیل تحریمها، متمرکز کردن آنها بر واحدهای دولتی که پیوندی روشن با اقدامات هستهای دارند نه آن که بر کلّ اقتصاد ایران متمرکز باشد؛ آزادی دادن به شهروندان ایرانی بخش خصوصی برای مبادرت به تجارت و امور بازرگانی بینالمللی.
در نظر گرفتن اثرات زیانبار تحریمهای درازمدّت بر اقتصاد ملّی و تأسیسات زیربنایی (مانند عراق بعد از تهاجم بیگانه) و ارزیابی مجدّد رویکرد تحت هدایت آمریکا به مذاکرات با ایران با توجّه به این قبیل ملاحظات.
ادغام عدالت اجتماعی و اصلاحات اقتصادی در مذاکرات جاری و آتی با ایران.
در پی سیاستی بازنگری شده نسبت به ایران، کار کردن برای اعادۀ برنامهریزی کمک تحت هدایت بانک جهانی داخل ایران با هدف فوری کنترل تورّم و ارزش واحد پولی.
ج – سازمانهای غیردولتی (انجیاو)
بالا بردن سطح آگاهی و تعهد نسبت به عدالت اجتماعی داخل جامعۀ مدنی ایران.
ارتقاء سطح حقوق و آزادیهای اقتصادی اقلّیتها داخل ایران، و نیز تمرکز منابع بر مساعدت به گروههای فقرزده و محروم برای تدوین نقشههای عملی برای بهبود وضعیت آنها.
برملا کردن فساد و استثمار درون ایران، برای وارد آوردن فشار داخلی و بینالمللی برای اصلاحات و بهبود اوضاع.
کار کردن با مقامات حکومتی که حسّ همکاری دارند برای ایجاد چارچوبی برای اقدامات تجاری آزادتر و شفّافتر.
[1] سورۀ تغابن (64)، آیات 16-15؛ مضمون به فارسی: همانا اموال و اولاد شما مایۀ آزمونند و پاداش بیکران فقط نزد خداوند است. تا آنجا که بتوانید از خداوند پروا کنید و بشنوی و اطاعت پیشه کنید و به انفاق بپردازید که به خیر خودتان است و کسانی که از آزمندی نفس خویش در امان مانند، اینانند که رستگارند. (ترجمه بهاءالدّین خرّمشاهی)
[2] سورۀ ماعون (107)، آیات 2، 3 و 7؛ مضمون به فارسی: یتیم را میراند و بر اطعام بینوا ترغیب نمیکند ... و زکات را باز میدارند. (ترجمه بهاءالدّین خرّمشاهی)
[3] سازمان اطّلاعات مرکزی، ایران – کتاب حقایق جهانی 2014 سیآیای: http://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html
[4] متیو اوبراین، متیو. چگونه ارزش واحدی پولی ظرف 8 روز معادل 60 درصد سقوط میکند؟ از ایران بپرسید، The Atlantic، اکتبر 2012. http://www.theatlantic.com/business/archive/2012/10/how-does-a-currency-drop-60-in-8-days-just-ask-iran/263159/
[5] شیرین حکیمزاده، ایران: آوارگی گسترده و میلیونها پناهنده در وطن. Migrationpolicy.org، سپتامبر 2006: http://www.migrationpolicy.org/article/iran-vast-diaspora-abroad-and-millions-refugees-home
[6] سازمان اطّلاعات مرکزی، ایران – کتاب حقایق جهانی 2014 سیآیای، http://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html
[7] بانک جهانی، نظر اجمالی به ایران، مارس 2014. http://www.worldbank.org/en/country/iran/overview
[8] بابک دهقانپیشه، استیو استکلو و یگانۀ تربتی، تحقیق رویتر دربارۀ ستاد. تامسون رویترز، نوامبر 2013:
[9] تونی جانسون، چگونه تحریمها بر اقتصاد ایران اثر میگذارد، شورای روابط خارجی، می 2012؛ http://www.cfr.org/iran/sanctions-affect-irans-economy/p28329
[10] افآیدیاچ، ایران: فقر فزاینده، حقوق رو به کاهش کارگر، می 2013، http://www.fidh.org/IMG/pdf/iran_report_en.pdf