برای افرادی که در ایران زندگی نمیکنند عجیب است که چگونه حکومت ایران موفق شده قانون حجاب اجباری را با این گستردگی به اجرا درآورد و اکثریت زنان علیرغم مخالت با این قانون[1]، عملا جرات نمیکنند این قانون را در فضاهای عمومی به صورت صریح نقض کنند. به تعبیر دیگر اگرچه در خیابانها و فضاهای عمومی ایران زنان بدحجاب زیاد دیده میشوند اما زن بیحجاب تقریبا دیده نمیشود. خیلیها از خود میپرسند ایرانیها که همه قوانین دیگر نظیر قوانین رانندگی، قوانین مالی و بانکی و حتی قوانین محدود کننده سیاسی را به وفور نقض میکنند چرا جرات نقض صریح این یک قانون یعنی حجاب احباری را ندارند؟ پاسخ این است که برای حکومت اسلامی ایران، حجاب اجباری یک قانون مشابه قوانین دیگر نیست بلکه نشانه سبک زندگی و شیوه تفکری است که حکومت بقای خود را در گروی تداوم آن سبک و شیوه میداند. به همین دلیل نقض این قانون یک تخلف ساده نیست بلکه سرپیچی از شیوهای است که حکومت برای زندگی در ایران تعیین کردهاست. طبیعی است موضوعی به این درجه از اهمیت، صرفا با تصویب یک قانون و رسیدگی قضایی به تخلفات میسر نیست. به همین دلیل حکومت به ابزارهای قانونی برای نظارت بر اجرای قانون حجاب اجباری اکتفا نکرده و تلاش میکند «وحشت» از نداشتن حجاب را در دل مردم نهادینه کند. این کار از بدو انقلاب اسلامی و عمدتا توسط پلیس و نیروهای بسیج انجام شدهاست.
برای درک چگونگی انجام این کار باید ابتدا بررسی کرد اجرای این قانون چگونه آغاز شد و چگونه تداوم یافت. هنوز یک ماه از انقلاب ایران نگذشته بود که آیتالله خمینی در اسفند ۵۷ فرمان داد زنان محجبه شوند[2]. اما چون هنوز حکومت جدید استقرار نیافته بود و نیروی سیاسی و امنیتی لازم برای اجرای آن را نداشت عملا این فرمان به اجرا درنیامد. اما این فرمان بهانهای شد که گروههای مذهبی و برخی گروههای چپ به تئوریزه کردن ضرورت کنترل پوشش زنان بپردازند.
در دو سال اول انقلاب اگرچه حجاب آزاد بود اما به مرور فضا بر زنان بیحجاب تنگ و تنگتر شد. بیحجابی به نشانه مخالفت با انقلاب بدل شدهبود و زنان بیحجاب مدام در معرض توهین و آزار بودند. در این مدت هیچ فرمان رسمی برای اجباری شدن حجاب اسلامی صادر نشد اما حکومت موفق شد عرصه را بر زنان بیحجاب چنان تنگ کند که آنها چارهای جز حجاب بر سر کردن نداشته باشند. حمله در خیابان، توهین، تهدید، اخراج از محل کار و از این قبیل موارد، اتفاقی بود که به طور گسترده برای زنان بیحجاب رخ میداد. این کارعمدتا توسط نیروهایی انجام میشد که در آن دوران تحت نام کمیته انقلاب اسلامی عمل میکردند.[3] این نهاد از سازماندهی نیمه رسمی جوانان هوادار حکومت و مسلح کردن آنان ایجاد شدهبود.
اما در تیرماه سال ۱۳۵۹ آیت الله خمینی[4] در یک سخنرانی از دولت شدیدا انتقاد کرد که چرا هنوز نشانه های شاهنشاهی در ادارات دولتی وجود دارد و ده روز فرصت داد که ادارات اسلامی شوند. بلافاصله مقامات اعلام کردند که ورود زنان بی حجاب از صبح شنبه ۱۴ تیرماه ۵۹ به ادارات دولتی ممنوع است. در روزهای بعد روزنامه ها اخبار متعددی از برخورد دادگاههای انقلاب با زنانی که بی حجاب بر سر کار حاضر شده بودند منتشر کردند. این بار برخلاف سخنرانی پیشین آیت الله خمینی هیچ گونه مخالفتی اظهار نشد. معدود زنانی هم که با پوشیدن لباس سیاه اعتراض خود را علنی کردند به اتهام حمایت از سلطنت و ضدیت با انقلاب بازداشت و سرکوب شدند. این گونه بود که زنان شاغل به اجبار محجبه شدند. در مدارس دخترانه هم حجاب اجباری شد. دانشگاهها به دنبال انقلاب فرهنگی تعطیل شده بودند. زنان روشنفکر و یا زنانی که در حکومت پیشین منشا اثر بودند از کشور رفته یا خانه نشین شده و یا گرفتار دادگاه و زندان شده بودند. عملا دیگر زنی در انظار عموم بی حجاب حاضر نمی شد اگرچه حکومت هنوز رسما حجاب را در معابر و اماکن عمومی اجباری نکرده بود.
عملا ریسک بی حجابی آنچنان بالا رفت که هیچ زنی به پذیرش آن تن نمی داد و این گونه حکومت بی آنکه قانونی رسمی به تصویب مجلس رسانده باشد حجاب را اجباری کرد. حکومت با تعریف حجاب و تعیین مرزهای آن حکم احباری شدن حجاب در اماکن عمومی در تیرماه ۱۳۶۰ را صادر کرد.
تا سال ۱۳۶۳ مجلس هیج مصوبه ای برای اجباری کردن حجاب نداشت. اما در این سال قانون مجازات اسلامی[5] به تصویب مجلس رسید که در آن برای عدم رعایت حجاب اسلامی ۷۴ ضربه شلاق معین شده بود و از تابستان همان سال نیروئی ویژه مبارزه با منکرات (گشت جندالله) زیر نظر کمیته انقلاب اسلامی تشکیل و به گشت زنی در خیابانها پرداخت یکی از وظایف این نیرو برخورد با زنانی بود که پوشش آنها مطابق خواست حکومت نبود.
در سال ۱۳۷۵ در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی تصریح شد که زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.[6]
پس از پایان جنگ ایران و عراق و آغاز دوران رهبری آیتالله خامنهای تغییراتی در نیروهای نظامی و امنیتی حکومت ایجاد شد. از یک سو کمیته انقلاب اسلامی در پلیس ادغام شد و نیروی انتظامی شکل گرفت. از آن زمان پلیس هم نقش فعالی در برخورد با بدحجابی ایفا میکند.
همچنین نیروی مقاومت بسیج هم که در زمان جنگ ایران و عراق به فرمان آیتالله خمینی ایجاد شده و وظیفه آن بسیج نیروهای داوطلب مردمی برای حضور در جبهههای جنگ بود و پس از پایان جنگ انتظار میرفت منحل شود، به فرمان آیتالله خامنهای به عنوان یکی از نهادهای تابعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با سازماندهی مجدد به شبکهای از نیروهای داوطلب و پارهوقت بدل شد که در قالب هزاران پایگاه کوچک در ادارات و مساجد و دانشگاهها و مدارس به عنوان نماینده ایدئولوژیک به کنترل فضای عمومی و هراس افکنی مشغول بودند. این شبکه گسترده هم به ابزار دیگری برای هراسافکنی بدل گردید.
تقریبا در تمام بیست سال اخیر، هر سال تابستان با گرم شدن فضا و تنگ و نازک شدن لباسهای زنان طرح ویژهای توسط پلیس برای برخورد با بدحجابی انجام شدهاست. در اوائل دهه ۸۰ این طرح با عنوان طرح «امنیت اجتماعی»[7] شناخته میشد. در قالب این طرح نیروهای پلیس در میادین و اماکن عمومی شلوغ شهرهای بزرگ مستقر شده و زنانی را که حجاب حکومتی نداشتند بازداشت و با ماشینهای خاصی که برای انتقال زنان پیشبینی شده بود به ادارات پلیس منتقل میکردند. زنان بازداشت شده در صورتی که فاقد سابقه بدحجابی بودند پس از گرفتن تعهد و احضار همسر یا پدر آنها آزاد میشدند اما اگر دارای سابقه بازداشت بودند برای آنها پرونده قضایی تشکیل شده و به دادگاه فرستاده میشدند.
در فروردين 84 شوراي عالي انقلاب فرهنگي[8] سندي با عنوان «راهبردها و راهکارهاي گسترش فرهنگ عفاف» به تصويب رساند و ۲۷ سازمان را موظف به اجرای فعاليتهاي معينی برای مبارزه با بدحجابی نمود. پلیس و بسیج [9]هم در زمره این سازمانها بودند. طبق این اییننامه پلیس موظف شد ۲۱ اقدام زیر را انجام دهد:
اعلام حدود و ضوابط قانوني عفاف و ملاكهاي بدحجابي در جامعه به منظور تشخيص مصاديق آن
اهتمام بيشتر به برخورد قانوني و محترمانه
همكاري با سازمانهاي ذيربط در فضاسازي تبليغي و فرهنگي در كليه مسيرهاي منتهي به كوهستانها و تفرجگاههاي كوهستاني و ساير اماكن عمومي و تفريحي
الزام اتحاديهها، سنديكاها و صنوف در مقابله با بدحجابي
تذكر به افراد بدحجاب و برخورد با آنها طبق قانوني در اماكن عمومي شهر
پيشنهاد لايحه قانوني به مراجع قانونگذار درخصصو رعايت پوشش مناسب در هنگام رانندگي
برخورد قانوني با افراد خياباني، افراد بدحجاب و باندهاي اصلي فساد، فحشا و . . .
نظارت و كنترل قانوني و اصولي بر وضعيت اماكن تفريحي و عمومي نظير پاركها، سالنهاي سينما سالنها و اماكن ورزشي، كوهستانها، سواحل دريايي، جزاير، مناطق آزاد تجاري، فرودگاهها، پايانهها و . . . (با مشاركت نهادها و دستگاههاي ذيربط)
اهتمام بيشتر به آگاهسازي جامعه از آثار مثبت اجتماعي و اخلاقي حجاب و عفاف و نتايج منفي عدم رعايت آن از طريق خلق آثار فرهنگي، هنري و تبليغي (با مشاركت دستگاههاي ذيربط)
ممانعت از توليد، توزيع و نمايش محصولات سمعي و بصري غيرمجاز و نمايش لباسهايي كه موجب بيعفتي و بدحجابي ميشوند
كنترل و نظارت جدي بر رعايت حدود و ضوابط قانوني عفاف در مجتمعهاي مسكوني، برجها و شهركها از طريق مديريت بر اين گونه اماكن
توجه و نظارت بر مراكز خطرناك، ويژه و آلوده و اولويت دادن به اين برنامهها و مراكز حساس و سلب ابتكار عمل از آنان در نفي امنيت اجتماعي زنان
اولويت در بهكارگيري زنان مجرب در دستگيري زنان متخلف و تحويل دادن آنان به مراكز امنيتي و جلوگيري از بازتاب منفي آن در بين مردم
الزام برگزاركنندگان جشنها و مراسم عروسي به رعايت شئونات اسلامي و كنترل افراد شركتكننده در آن و برخورد جدي با مراكز غيرقانوني و فاقد مجوز
الزام آرايشگاهها به رعايت ضوابط ضرعي و قانوني عفاف و كنترل نحوه ورود و خروج عروس و همراهان وي
نظارت مستمر بر اماكن عمومي شامل: فرودگاهها و مجتمعهاي مسكوني، نمايشگاهها و . . . بر نحوه پوشش و بازرسي از اين اماكن در رفع بدحجابي (با همكاري دستگاههاي ذيربط)
آموزش، ساماندهي و بكارگيري نيروهاي آگاه زنان جهت نظارت بر رعايت حجاب و پوشش در اجتماع، با رعايت حريم و حرمت شخصي افراد
كسب اعلام نظر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و نيروي انتظامي در خصوص برگزاري هرگونه كنسرت و يا جنگ شادي قبل از صدور مجوز
توقيف خودروهاي دولتياي كه سرنشينان آن شئونات اسلامي را رعايت نميكنند
اعلام نظر درخصوص فعاليت يا عدم فعاليت بخشهايي كه ميتوانند موجب ترويج فساد شوند
جلوگيري از فعاليت واحدهاي صنفي متخلف كه باعث مخدوش كردن عفت عمومي ميشوند
آنچه که در سالهای اخیر با عنوان گشت ارشاد در میان مردم شناخته شده بخشی از اقداماتی است که طبق مصوبه فوق برعهده پلیس گذاشته شدهاست.هم اکنون ماشینهای پلیس با آرم گشت ارشاد در بسیاری از میدانها و خیابانهای مهم شهرهای بزرگ تهران مستقر هستند و زنانی که حجاب مورد نظر آنان را ندارند بازداشت میکنند. همچنین فضاهای عمومی نظیر پارکها، فروشگاهها و مراکز خرید، تفرجگاهها، سالنهای سینما و تئاتر و موسیقی و … نیز از جمله فضاهایی هستند که توسط این نیروها کنترل میشند.
همچنین در آییننامه مذکور برای بسیج هم وظایف زیر مشخص شدهاست:
نيروهاي بسيجي پس از كسب آموزشهاي لازم در بعد ـ نظارت اعم از محسوس و غيرمحسوس ـ جامعه و مراكزي مانند «مدارس، دانشگاهها، مساجد و محلات و ادارات و . . .» پيرامون مسأله عفاف براساس ضوابط قانوني اقدام نمايند
اطلاعرساني در بخش عفاف توسط نيروي مقاومت بسيج از طرق مختلف
انجام كارهاي فرهنگي و ارزشي در جامعه با توجه به فرهنگ عفاف
همكاري بسيج به عنوان معتمد و ضابط قوه قضائيه و ناجا در اماكن عمومي جامعه
ترويج فرهنگ عفاف در محيطهاي مأموريتي خود نظير: «ادارات، سازمانها، كارخانجات و . . .» در بين كارمندان، شاغلين و مراجعهكنندگان
آسيبشناسي بدحجابي و ابتذال فرهنگي با انجام فعاليتهاي پژوهشي و تحقيقاتي
بسیج دارای شاخههای مختلفی است که معروفترین آنها عبارتند از بسيج دانشآموزي، بسيج دانشجويي، بسيج جامعه مهندسان، بسيج اصناف و كارگري، بسيج ادارات و مساجد، بسيج سازندگي، بسيج طلاب، بسيج فرهنگيان، بسيج اساتيد، بسيج خواهران، بسيج جامعه پزشكي، بسيج عشايري و بسيج ورزش. اعضاي بسيج در اصل نيروهاي مستقر در ادارات و نهادها و اصناف مختلف هستند كه به صورت داوطلبانه با بسيج همكاري ميكنند طبعا نحوه فعاليت اين نيروها نامتمركز و غيررسمي است. به عنوان مثال نيروهاي بسيج ميتوانند در يك اداره به زنان بدحجاب تذكر داده يا آنها را به مراجع رسمي معرفي كنند. با توجه به قدرت غيررسمي اما فراوان اين نيروها تاثير چنين روشهائي در كنترل فضاها و نهادهاي عمومي بسيار بالا بوده و به عنوان شبكه منسجم ارعاب و كنترل عمل میکنند.
معمولا نيروي مقاومت بسيج دورهها و همايشهاي منظمي براي توجيه اعضاي خود برگزار ميكند. در سالهاي اخير يكي از محورهاي اصلي اين دورهها موضوع حجاب بوده است. همچنين بسيج اقدام به سازماندهي اعضاي خود در غالب گروههائي به نام «ناصحان» نموده است. وظيفه اين گروهها تذكر شفاهی و همكاري با نيروي انتظامي در برخورد با بدحجابي است. گفته ميشود تعداد اعضاي گروههاي ناصحان در مراكز استانها 500 تا 2000 نفر است. همچنین معاون بسيج تهران تعداد ناصحان در شهر تهران را 16 هزار نفر اعلام كردهاست. ناصحان بسيج به عنوان ضابط قضائي ميتوانند وارد عمل شده و مجوز بازداشت افراد را دارند.
تقسیم کار بسیج و پلیس در برخورد با نقض حجاب اجباری بدین گونه است که شبکه گسترده و شبه رسمی بسیج مسئولیت کنترل فضای عمومی وبرخوردهای گستردهتر اما ملایمتر را برعهده دارد و پلیس به عنوان نیروی رسمی وظیفه برخوردهای شدیدتر و جدیتر را. بدین ترتیب حکومت توانسته است فضای ترس و ارعابی را ایجاد کند که هزینه بیحجابی برای زنان به قدری سنگین شودکه تخلف از آن به صرفه نبوده و زنان ناچار به مدارا و تحمل شوند.
[1] مقاله ای در مورد مبارزه با حجب در رادیو لیبرتی چاپ ماه جولای ۲۰۱۲: http://www.rferl.org/content/iranians-use-facebook-to-say-no-to-compulsory-hijab/24651872.html
[2] مقاله ای به زبان انگلیسی به قلم لیلا موری در رابطه با حجاب اجباری در ایران چاپ جولای ۲۰۱۲ در هافینگتون پست: http://www.huffingtonpost.com/leila-mouri/compulsory-hijab-in-iran-_b_1698338.html
[4] مقاله بهروز صمدبیگی در روزآن لاین در جولای ۲۰۱۳ http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2013/july/29/article/-2a614032c7.html
[5] متن کامل را در اینجا ببینید: http://iranvekalat.com/index.php/mojazat?1cf5d4cabaa2e91fc7823474607f5482=07524cc1a9d9282d85673fe29d10752e
[6] مطلب فوق را ببینید.
[7] در مورد این موضوع به این لینک مراجعه کنید: http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/04/100419_l38_iran_hejab_mohammadnajar.shtml